حالا تورا فقط
خوابهایم به جا می اوررند
بیست و چهار وعده
با رکعتی که شصت دقیقه.....
(توچندمین بیژن باشی خوب است ؟/)
که ته توی چاه
من اما اولین منیژه
که موهایم را از ته ....
هیچ اسبی دنبالم نمی کند
گره بزنی تمام ملحفه های سفید
یا هر رنگ تازه ای که می کشی
بالا نمی کشی
از ته توی این همه ....
این بوم
برای کشیدن بالای تو
پایین است.
قبول که از همان کرگی هایش
نه دم نه دم
نه یال و نه کوپال
قبول رد شده ام
رد شوید
پیکانی تیز می گذرد
از بی ستون این فقرات
فرقی نمی کند
همان یک فقره چکی که به گونه های تو
صادر نشد
از این خیابان هم
برگشت می خورد
اما شما
پیک-قرار بود-پی خجسته
شمایید؟
باز بسته ای
منم
که برگشت خورده است أ
حالا در خواب های تو حتی
به جا نمی ایم ؟أ
نویسنده » مصطفی بصیری تویسرکانی . ساعت 8:17 عصر روز پنج شنبه 86 آبان 3